جدول جو
جدول جو

معنی ددر رفتن - جستجوی لغت در جدول جو

ددر رفتن
(پَ نِ دَ)
تباهی کردن زن. بیرون رفتن زن از خانه برای تباهی. به عمل ناشایست شدن زن. به تبهکاری شدن زن. به کار بد رفتن زن. بیرون رفتن زن از خانه برای اعمال بد، در تداول اطفال، از خانه به کوچه یا خیابان رفتن برای گردش
لغت نامه دهخدا
ددر رفتن
بیرون رفتن، خروج زنی بد کار به منظوری نامشروع
تصویری از ددر رفتن
تصویر ددر رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
ددر رفتن
((~. رَ تَ))
بیرون رفتن، خروج زنی بدکار به منظوری نامشروع
تصویری از ددر رفتن
تصویر ددر رفتن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در رفتن
تصویر در رفتن
گریختن، فرار کردن، گسیختن، گسیخته شدن، داخل شدن، به درون رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدر رفتن
تصویر هدر رفتن
از بین رفتن، ضایع شدن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بَرْ را جُ تَ)
رفتن به فاصله بعید. به مسافت دور رفتن. مسافت بعید را طی کردن. (از یادداشت مؤلف) : اشطاط. اشتطاط. غروب. متؤ. اشقاح. طمح. طوء. سخ. کتوع. سبح. ارعاث، دور رفتن درسیر. معن، دوررفتن اسب. اشتغار، دور رفتن در بیابان. شط، دور رفتن ستور در چرا. شقذ، دور رفتن و دور شدن. اشتطاط، دور رفتن ستور به چرا. اشطاط، دور رفتن در بیابان. (منتهی الارب) ، از مرحله دور شدن. به نکتۀ خارج از موضوع پرداختن. اصل مطلب را رها ساختن و به حاشیۀ غیر مرتبط پرداختن. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پادر رفتن
تصویر پادر رفتن
لغزیدن سکندری خوردن شکوخیدن، ور شکست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
انجام شدن، بجوش آمدن و از سر ریختن آب در ظرف غذا بغلیان آمدن یا بسر رفتن کار. انجام شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در رفتن
تصویر در رفتن
فرار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اتخاذ کردن اخذ کردن، آتش گرفتن مشتعل شدن، یا آتش در گرفتن آتش افتادن شعله ور شدن، اثر کردن تاثیر کردن، پرداختن مشغول شدن، آغاز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
بفاصله ای بعید رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدر رفتن
تصویر هدر رفتن
بهدر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در گرفتن
تصویر در گرفتن
اتخاذ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
يبتعد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
Trot
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
trotter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
бігати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
เดินเร็ว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
рысь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
traben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
دوڑنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
দৌড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
hızlı yürümek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
kukimbia haraka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
truchtać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
트로트하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
trot
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
לרוץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
दौड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
draven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
trotar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
trottare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
trotar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
小跑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دور رفتن
تصویر دور رفتن
berlari kecil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی