تباهی کردن زن. بیرون رفتن زن از خانه برای تباهی. به عمل ناشایست شدن زن. به تبهکاری شدن زن. به کار بد رفتن زن. بیرون رفتن زن از خانه برای اعمال بد، در تداول اطفال، از خانه به کوچه یا خیابان رفتن برای گردش
تباهی کردن زن. بیرون رفتن زن از خانه برای تباهی. به عمل ناشایست شدن ِ زن. به تبهکاری شدن زن. به کار بد رفتن زن. بیرون رفتن زن از خانه برای اعمال بد، در تداول اطفال، از خانه به کوچه یا خیابان رفتن برای گردش
رفتن به فاصله بعید. به مسافت دور رفتن. مسافت بعید را طی کردن. (از یادداشت مؤلف) : اشطاط. اشتطاط. غروب. متؤ. اشقاح. طمح. طوء. سخ. کتوع. سبح. ارعاث، دور رفتن درسیر. معن، دوررفتن اسب. اشتغار، دور رفتن در بیابان. شط، دور رفتن ستور در چرا. شقذ، دور رفتن و دور شدن. اشتطاط، دور رفتن ستور به چرا. اشطاط، دور رفتن در بیابان. (منتهی الارب) ، از مرحله دور شدن. به نکتۀ خارج از موضوع پرداختن. اصل مطلب را رها ساختن و به حاشیۀ غیر مرتبط پرداختن. (از یادداشت مؤلف)
رفتن به فاصله بعید. به مسافت دور رفتن. مسافت بعید را طی کردن. (از یادداشت مؤلف) : اشطاط. اشتطاط. غروب. متؤ. اشقاح. طمح. طوء. سخ. کتوع. سبح. ارعاث، دور رفتن درسیر. معن، دوررفتن اسب. اشتغار، دور رفتن در بیابان. شط، دور رفتن ستور در چرا. شقذ، دور رفتن و دور شدن. اشتطاط، دور رفتن ستور به چرا. اشطاط، دور رفتن در بیابان. (منتهی الارب) ، از مرحله دور شدن. به نکتۀ خارج از موضوع پرداختن. اصل مطلب را رها ساختن و به حاشیۀ غیر مرتبط پرداختن. (از یادداشت مؤلف)